برای تو مینویسم هستی من

تو نزدیکی...

سلام مامانی گلم من دوباره دست خالی اومدم و تو هنوز افتخار اومدن تو این دنیا رو بما ندادی اما اومدم یه شرح حال از این روزای خودمون بهت بدم تو این هفته ای که گذشت مامانی خیلی حالش بد بود درحالی که فکر میکردم تو تو دلم باشی رفتم دکتر و فهمیدم یه کیست خونی 30 میلی دارم و وضعیتم خوب نیست خیلی حالمون گرفت دکتر دوباره گفت میکرو ! منم که خیلی امیدوار بودم به زمان،گفتم میکرو زوده و رفتیم دننبال کارای بابایی تا ببینیم وضعیت اون چطوریه اینجا بود که دیگه کاملا ناامید شدیم،قربونت برم مثل اینکه راهی نیست که تو طبیعی بیای پیشمون بعد اونروز حالمون خیلی بد شد من افسردگی گرفتم و از باردار شدن ناامید شدم و در این حین نی نی خاله هم ...
20 مرداد 1392
1